تهران
کد خبر:7101
پ
IMG-20220710-WA0000

نقدی بر سخنان حسن عباسی

“بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم” ➖➖➖➖➖➖ حسن عباسی از جمله افرادی است که بین بدنامی و گمنامی، بدنامی را برگزیده است و برای آنکه نامش در فضای سیاسی کشور باشد حاضر است هر بی اخلاقی و وقاحتی را از سر بگذراند. تجربه این سالها نشان داده است که از گستاخی او هیچ قشر […]

“بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم”
➖➖➖➖➖➖
حسن عباسی از جمله افرادی است که بین بدنامی و گمنامی، بدنامی را برگزیده است و برای آنکه نامش در فضای سیاسی کشور باشد حاضر است هر بی اخلاقی و وقاحتی را از سر بگذراند.
تجربه این سالها نشان داده است که از گستاخی او هیچ قشر و گروهی در امان نمانده اند. او که خودش را تحلیگر، استراتژیست و هنری کسینجر اسلامی می داند در همه زمینه های تاریخی، سیاسی، ورزشی، هنری، باستان شناسی، اجتماعی، نظامی، روابط و حقوق بین المللی، اقتصادی، فلسفی و….صاحب نظر پنداشته و هرزگاه، آشوبی به پا می کند.

مواردی از سخنان عباسی در این سالها اینگونه شکل گرفت که یک روز ‌او مدعی شد که در بررسی ۵ تمدن بزرگ دنیا، به فراست دریافته که همه، یهودی بوده اند و نخستین وبزرگترین آن تمدنها نیز، هخامنشیان بودند و داستان سازیهای خشایار و استر و ارتباط آن با سیزده به در و …که هر مرغ پخته ای را ، به خنده وا می‌ دارد. او برای هولوکاست فرزند دیوید بکهام توسعه گریهای نژاد آنگلسوساکسونها،مدونا،جان کری و خلاصه همه بشریت تز دارد و نظرات عجیب و غریبی که شگفتی‌ آورند.
اما حسن عباسی که هیچ تحصیلات آکادمیکی در هیچ حوزه ای ندارد چرا در همه حوزه ها، صاحب نظر است و اظهار فضل می کند؟ به او میدان و تریبون می دهند تا پاسدار منافع چه جریانی باشد؟ او معتقد است کسی که رانندگی و یا مردم را معالجه می کند راننده و پزشک است و نیازی به گواهینامه و پروانه پزشکی ندارد!! با این استدلال مضحک، باور دارد که چون کار او نظریه دادن وارائه دکترین است پس حق دارد خود را استاد و دکتر بداند و در همه زمینه، دکتر است.

حسن عباسی مدت کوتاهی؛
-مسوول توسعه رزم نیروی دریایی سپاه بود.
-از سال ۷۹ مدیر اندیشکده یقین (مرکز بررسی های دکترینال) شد که کارش، بومی سازی دانش دکترینولوژی است.
-ازسال۸۸تا۹۲ عضو شورای پروانه نمایش و در سال۸۹ از اعضای هیات داوران بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر بود.
-همچنین او مدتی در مقام مدرس کنفرانس بین المللی هالیوودیسم، در زمینه تولید محتوای فحاشی خدمت کرد.

عباسی نظریات عجیب و غریبی مطرح می کند ولی هیچ برخوردی با او نمیشود. نه تشویش افکار عمومی و نه نشر اکاذیب و نه توهین به مقدسات و … .
این استاد خودخوانده، در پاییز سال۹۵ با پژوهش های دراز دامن و شاید هم از سر تیزهوشی، پس از نتیجه گیری گفته بود که:” بر اساس آمارهای رسمی، ۶۶٪ مردم برزیل، ۵۶٪ مردم فرانسه، ۵۵٪ مردم سوئد، ۴۱٪ مردم آمریکا و ۴۹٪ از مردم انگلیس، حرامزاده اند!
وی معتقد است که فوتبال نه یک ورزش، بلکه ابزار سیاست است و پشت سر فوتبال، هنری کسینجر قرار دارد! عباسی، فوتبال را قمار و تماشای فوتبال را معادل تماشای نبرد گلادیاتورها می داند! او در زمینه سیاستهای داخلی هم نظریاتی به غایت عجیب دارد. او خونبهای شهید قاسم سلیمانی را ۳میلیارد دلار دولت قطر می داند که به حساب دولت ما پرداخت شد! علت شکست آمریکایی ها در رخداد طبس را، نه توفان شن، بلکه به دلیل فرسودگی هواپیماهای آمریکا می داند! اصلاح طلبان را تهدید به مثله کردن نمود. دهها مورد توهین و تهمت به دولتمردان وافراد سیاسی شاخص کشور روا داشت و همچنان ترکتازی می کند! اگرچه او به دلیل همین موج تهمت و توهین که شکایت افرادی چون دفتر هاشمی، روحانی، واحد حقوقی ارتش، آخوندی وزیر راه دولت روحانی و..محکوم و مدت کوتاهی نیز، روانه زندان شد اما، اظهارات چند روز پیش این نابغه قرن و استاد خودخوانده درباره اهالی فوتبال، بار دیگر نشان داد که او همچنان میان بدنامی و گمنامی، به ناچار بدنامی را پیشه خود کرده تا همچنان نامش بر ذهن و زبانها باشد!

حسن عباسی که اخلاق و ادب اجتماعی را لگدمال کرده است دریافته که قرار نبوده و نیست که متناسب با سخنان سخیف و وقیحانه اش تاوان دهد و مصونیت آهنین دیگر ساخته، او را ایمن کرده است! او ملیجک جریانی است تا هرگاه نیاز بداند افکار عمومی را به سخره گرفته باشد. اما پرسش اساسی این است که چرا این تیپ افراد، در رسانه ملی ما، تریبون دارند؟ چه افراد یا گروهی از سخنان واگرایانه ، حرمت شکنی ها و گستاخی های او سود می برند؟ مرز قانون و بی قانونی کجاست وچرا با او برخورد نمی شود؟ آیا صاحبان تریبون ها، حاضرند وقت و زمان لازم برای پاسخگویی و شفاف سازی هم در اختیار منتقدان و مخالفان او بگذارند؟ در روزگاری که بحران بی اخلاقی و دروغ پردازی، تیشه به ریشه ی بسیاری از ارزشها و هنجارهای جامعه زده است برای سخنان افرادی چون حسن عباسی که ژست انتقادی میگیرند را باید، مجال نقد و پاسخگویی داد تا یاد بگیرند که هر سخن بی پایه ای را بر زبان نرانند و اگر تب دارند به مهتاب بد نگویند و ره خویش گیرند که به درمان، نزدیکتر باشد.

✍🏼 بهرام براتی/ ۱۷ تیرماه۱۴۰۱/ اهواز

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید