تهران
کد خبر:4825
پ
۲۰۲۱۱۰۱۱_۱۲۴۴۵۴

توصیه هایی برای برادران دلاور دزفولی که عطش خدمت به خوزستان را دارند!

گلبانگ زاگرس نوشتاری از : شهرام گراوندی یک مقدار البته طبیعی است وقتی دولتی بر سر کار می آید و یا مدیری بر اریکه ای تکیه می زند، منسوبان و یاران حلقه را بر امور مستولی کند و شیرازه ی کارها به منوال و شیوه ای سپرده شود که رضایت عاطفی قلبی حزبی قومی شهری […]

گلبانگ زاگرس
نوشتاری از : شهرام گراوندی

یک مقدار البته طبیعی است وقتی دولتی بر سر کار می آید و یا مدیری بر اریکه ای تکیه می زند، منسوبان و یاران حلقه را بر امور مستولی کند و شیرازه ی کارها به منوال و شیوه ای سپرده شود که رضایت عاطفی قلبی حزبی قومی شهری و متعصبانه ی شخصی آن دولت و آن مدیر محقق شود.
بالاخره ما در مملکتی زندگی می کنیم که از شایسته سالاری فقط شعارش را بلدیم و حرفش را می زنیم. باید هم برخلاف اصول شایسته سالاری رفتار کنیم. عرض کردم طبیعی است!
چپ و راست هم ندارد. همین امروز بیشترین خبری که همه جا منتشر شده مربوط به زاکانی شهردار تهران است که داماد شاخ شمشادش را بعنوان مشاور و مدیرمعرفی کرده که لابد می خواهد کنار دست خودش بنشاند که العیاذباللـه یک وقت شیطنت نکند!
شیخ لباس چریکی پوش جناح راست، جناب چمران هم که از چمران ِ شهید فقط نامش را به یادگار برده و نانَش را در تمام سالهای انقلاب خورده، در مقام توجیه بر آمده که این انتخاب و انتصاب فامیلی نیست! لابد داماد زاکانی فامیل عمه ی من است! بگذریم.
ولی عطش غریب و عجیبی در برادران دزفولی، درست پس از انتخاب و انتصاب جناب مخبر بعنوان معاون اول آیت الله رییسی مشاهده می شود که برای خودش پدیده ای است! آن دسته از مدیران بازنشسته که حکم بازنشستگی شان نه دیروز و امروز که حتا سال گذشته بازنشسته شدند، احساس تازه ی جوانی در خون شان جاری شده و انگار نه انگار که دیگر صلاحیت مدیریت را بر اساس قانون منع به کارگیری بازنشستگان ندارند! ؛ شروع کرده اند به شلتاق و برکناری تمام مدیرانی که سرشان به تن شان می ارزید!
مدیران دیگری هم که کارنامه ی مردودی شان در سالهای پیشتر صادر شده و ترک تحصیل کرده اند و به امور دیگری مشغول بودند، ناگهان دوباره سر و کله شان پیدا می شود و گویا قرار است بر مصادر و پست های دیگری بنشینند!
این جورش را دیگر ندیده بودیم!
بالاخره در هر استانداری و یا سازمان بازرسی و یک دستگاه و تشکیلاتی مثل دفتر مدرسه، چیزی به نام بایگانی پرونده ها و کارنامه ها باید وجود داشته باشد؛ که حتمن وجود دارد! کارنامه ها را به استاندار محترم نشان دهید! حتا اگر رزومه و کارنامه ی مردودی شان مفقود شده ، رسانه ها را چه می کنید؟! رسانه هایی که آرشیو و مرکز و منبع اطلاعات دست اول و آرشیو شده ی تمام دهه ها و سالهای سپری شده هستند و نماینده ی تام الاختیار و بی واسطه ی افکار عمومی! رسانه ها که تمام سوابق مشعشع این گروه از مدیران را در خاطر و در سیاهه ی بایگانی شان دارند! چطور می شود همان مدیران ضعیف گذشته را آرایش و ویرایش کنید و دوباره بر اموری بگمارید که سابق بر این عملکردشان در دستگا ههای موازی و مشابه به شدت ویرانگر و خراب بوده؟!
تصمیم گیرنده چه کسی است؟! استاندار ویژه ی خوزستان؟! نماینده های مجلس؟! جناب مخبر دزفولی معاون اول رییس جمهور محترم؟! وزرای کابینه ی رییس جمهور محترم؟! واقعن چه کسی؟!

برای این که ثابت کنیم این هشدار و انتقاد فقط برای انذار و بیدارباشی نوشته نشده و همراهش بسته ی پیشنهادی هم داریم؛ توجه برادران معزز و گرامی و دلاور دزفولی را به این نکته ی حیاتی و مهم جلب می کنم که در همان شهر دزفول تحصیلکرده ها و جوانان خوش فکر و حتا میانسالان ارزشمندی وجود دارند که در تمام این سالها نادیده گرفته شدند. حالا که سمبه ی شما پر زور است، بیایید بینی و بین الله از میان خیل عظیم تحصیلکرده گان و شایستگان دزفولی دیگر برای ادارات کل و سازمان ها و شرکت های خوزستان و بلکه تمام کشور ، نیرو انتخاب کنید. بازنشستگان را تعیین تکلیف کنید و روانه ی منازل بفرمایید! مدیران ناموفق و ناکارآمد قدیمی را رها کنید و بگذارید دوران فترت و سلب مسوولیت خود را ادامه دهند. بیش از این خوزستان را در باتلاق ناکارامدی و یاس و تسری بیماری بی انگیزگی در تمام سازمان ها گرفتار نکنید!
به خوزستان رحم کنید!

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید