تهران
کد خبر:8603
پ
images.jpeg

صادق زیباکلام و پدیده ایذه ای- باغملکی/ تحقیق یا تحقیر؟

چند وقتی است که دوستان، کلیپی از سخنان دکتر صادق زیباکلام درباره انتخابات و به تعبیر خودش(پدیده ایذه ای- باغملکی) را بازنشر می کنند. برخی از سر دلخوری از گوینده سخن و برخی به کنایه و برخی برای واداشتن به پاسخ به این توهین و تحقیر گستاخانه مردم. اگر چه این کلیپ متعلق به گذشته […]

چند وقتی است که دوستان، کلیپی از سخنان دکتر صادق زیباکلام درباره انتخابات و به تعبیر خودش(پدیده ایذه ای- باغملکی) را بازنشر می کنند. برخی از سر دلخوری از گوینده سخن و برخی به کنایه و برخی برای واداشتن به پاسخ به این توهین و تحقیر گستاخانه مردم. اگر چه این کلیپ متعلق به گذشته است اما برایم شگفت انگیز بود زیرا، کسی که خود را مورخ و جامعه شناس و استاد علوم سیاسی می داند (چرا بی چراغ سخن می گوید؟)

وی مدعی شده است که ما در انتخابات مجلس، پدیده ای داریم که من آن را پدیده ی ایذه ای- باغملکی می نامم و ادامه می دهد: ظاهرا در شهرستانهای ایذه و باغملک ۱ یا۲ نماینده انتخاب می شود. اگر چه من هرگز ایذه و باغملک نرفته ام اما اگر شمرابن ذوالجوشن، حارث نیزه دار.دوم خردادی.اصلاح طلب و… باشد اصلا برایشان مهم نیست.فقط هر کدام تلاش می کنند که تنها، نماینده از شهر خودشان انتخاب شود. در این میان.تنها چیزی که برایشان اصلا مهم نیست مباحث ملی- مملکتی، منافع ملی، نفت و….است! و این به نفع نظام است زیرا نرخ بالای ۷۰٪ این مناطق را با نرخ مشارکت پایین مردم تهران، جمع کرده و می گویند آقای زیبا کلام دیدید که چگونه مشارکت بالای مردم به وجود آمد؟ (نقل به مضمون)

برای پاسخگویی به این پریشان گویی و خودحق پنداری مفرط، که شوربختانه بازتولید همان نگاه مرکز به پیرامون یا تهرانی به شهرستانی است نمی دانم از کجا آغاز کنم.از تفاوت ذهنیت و عینیت.از فاصله بین گزاره گذار و گزاره خود، یا سنتزی که بر مدار خطای تز و آنتی تزی احساسی می گردد؟ اما به طور خلاصه باید گفت که ما از تاریخ و یا تحلیل تاریخی، توقع رهیافت و فهمی عینیتی داریم.عینیتی متناسب و همسان. هرگونه تحلیل تاریخی باید به ریشه ها و انگاره های واقعی وفادار باشد نه بر پایه احساس و داده های نادرست و صدور حکمی کلی و لایتغیر! زیرا هر تحلیلگر تاریخی، سیاسی و اجتماعی که از این ستون پایه ها دور باشد شبیه جهانگردی است که هرگز سفر نکرده. در خانه نشسته و در تخیل خود، سفرنامه نوشته است! اینگونه قضاوتها، متضمن تحقیر مردم و نشان می دهد که به دلیل ذهنیت گرایی محض، تلقی و گزاره های یادشده در نهایت به رهیافت ها و سلایق ذهنی گوینده، باز می گردد نه بک نقد منصفانه را به دنبال دارد و نه دستاوردی که خواننده با خوانش آن، متوجه چرایی این پدیده شود. جناب زیباکلام حتما می دانند که یک پژوهشگر حوزه سیاسی یا اجتماعی، ریاضی دان نیست. زیرا این ریاضی دان است که نه تنها نامگذاری می کند بلکه حواشی مفهوم را نیز تعیین می کند. مثلا( من این خط را تقاطع دو سطح می نامم).

برای اثبات خطای بنیادی ایشان در مفهوم و پدیده ایذه ای- باغملکی و اینکه می گوید الزاما مردم هر شهرستان، تنها می کوشند تا نمابنده آن شهرستان روانه مجلس شود باید با یک بررسی تاریخی دید ایا در پیش و پس از انقلاب، واقعا چنین بوده و این سخن، مابه ازای واقعی هم دارد یا خیر؟

 

۱-در آخرین دوره انتخابات مجلس شورای ملی حکومت پهلوی دوم (دوره بیست و چهارم) در

شهریور۱۳۵۴ که جناب زیباکلام در انگلیس با پول مردم وطن تحصیل می کرد و شعار جهان وطنی می داد، ملکشاه خان ظفر، چندین دوره نمابنده مردم بود اما مردم ایذه یک جوان تحصیلکرده در آمریکا و دهقان زاده ای از روستای کلتندر باغملک را نامزد و از او به شدت حمایت کردند و در کمال ناباوری، رقیب قدرتمند او را شکست دادند و مهندس نورعلی شهابی روانه مجلس شورای ملی شد.

 

۲- در دوره نخست انتخابات مجلس شورای اسلامی پس از انقلاب، شادروان دکتر درگاهی و زنده یاد مهندس ناصر محمدی از خاندانهای اصیل و بزرگ ایذه، رای بالایی داشتند اما در ان شرایط خاص و انقلابی، نتیجه انتخابات ابطال و در میان دوره، فردی که نه باغملکی بود و نه ایذه ای(طاهری از هفتکل) را به مجلس فرستادند.

۳- در دوره دوم که شادروان قلی شیخی روانه مجلس شد با وجود ایذه ای بودن، بیشترین پایگاه رای ایشان، در باغملک بود و هنوز هم در میان مردم باغملک بسیار محبوب است و به نیکی از او یاد می کنند در همین دوره یک جوان خوشنام(سید حمید حسن زاده) که در مقام شهردار ایذه، کار کرده بود و نه ایذه ای بود و نه باغملکی. در شهرستان ایذه نفر اول و در مجموع آراء دو شهرستان نفر سوم انتخابات شد و با۵۰۰ رای از راهیابی به دور دوم انتخابات، باز ماند.

در دوره های سوم و پنجم که مرحوم سید عباس موسوی انتخاب شد هم با وجود باغملکی بودن، بیشترین پایگاه رای ایشان در ایذه بود.

در دوره ششم که انتخابات میان دو نماینده ای ایذه ای،(عیسی قلی احمدی نیا و دکتر برات قبادیان) به مرحله دوم کشیده شد نیز این رای تاثیرگذار باغملک در کنار مباحث دیگر بود که نتیجه را به سود یکی از نامزدها رقم زد که پرداختن به شرایط و حوادث آن دوران، مجال دیگری را می طلبد. در دوره هفتم نامزد باغملکی با رای ایذه ایها برنده شد(سید جمال طباطبایی) در دوره هشتم یک گوینده اخبار ورزشی تلوزیون که ایذه ای و ساکن تهران بود(علیرضا دهقان)، با موجی از حمایت جوانان دو شهرستان و اثربخشی رسانه و مدیا، برنده شد. در دوره نهم نیز، دکتر حجت الله درویش پور، با رای شهروندان باغملکی، رقیب باغملکی خود( سید جمال طباطبایی نماینده دوره هفتم) را شکست داد و پیروز انتخابات شد. در دوره دهم نیز، شهروندان به دور هر گونه گرایش طایفه ای یا منطقه ای، یک متخصص حوزه انرژی ( مهندس هدایت الله خادمی) ایذه ای، را در برابر نامزد باغملکی انتخاب نمودند.

در این موارد و مصادیق، یادشده، همواره رای مردم باغملک، زمینه ساز پیروزی نامزد ایذه ای و یا رای شهروندان ایذه ای موجب، پیروزی نامزد باغملکی شده است.حتی چندی پیش و در دوره دوازدهمین نیز، با وجود چندین نامزد باغملکی، این رای شهروندان باغملک بود که نتیجه انتخابات را به سود دکتر فرشاد ابراهیم پور ایذه ای رقم زد و نماینده باغملکی دوره یازدهم از راهیابی دوباره به مجلس بازماند. جهت مزید استحضار زیباکلام ، در همین دوره تنها۲ نامزد ایذه ای نزدیک به۲۴هزار رای از شهرستان باعملک داشتند. از تحلیل و پرداختن به عدد و رقم و نمودار در انتخابات ادوار مجلس، که نشان میدهد سخنان زیباکلام نه واقعیت دارند و نه زیبا و زیبنده این مردم بوده است می گذرم.

اما همین کلیات هم نشان می دهد که مفهوم برساخته ذهن و ذهنیت زیباکلام واقعبت خارجی ندارد و یک سخن ناروا و یک تحلیل کاملا نادرست است.

 

۴- زیباکلام گفته که تنها چیزی که برای مردم ایذه و باغملک مهم نیست منافع ملی- مملکتی، نفت و…است!! نمی دانم ابن گزاره را ناآگاهی او از تاریخ این مردم بدانم یا لجاجت با تاریخ و واقعیتهای تاریخی این مردم! زیرا نیاکان همین مردم به عنوان بخشی از قوم بزرگ و وطن دوست بختیاری، که شما برای تحمیل مفهوم سازی ذهنی خود، به سخره گرفته اید با جانفشانی خود، زمینه ساز پیروزی مشروطیت و پاسدار ارزشهای آن در تاریخ معاصر بوده اند و نظام پارلمانی و انتخابات زاییده رشادت آنان است.در دوران یورش عراق به این خاک اهورایی، گردان های خط شکن جوانان رعنای ایذه و باغملک توامان و دوشادوش همدیگر، رشادتهای اعجاب انگیزی از خود نشان دادند و برای پاسداری از شرف و کیان ایران و ایرانی، سینه های گشوده خود را به سربهای مذاب دژخیمان بعثی سپردند.

شگفت انگیز است وقتی که اسکارفن نیدر مایر آلمانی در کتاب زیر آفتاب سوزان ایران در پیش از جنگ جهانی اول، در تحلیل خود از اوضاع مردم ایران گفته است: بختیاریها تنها قوم ایرانی هستند که برایشان مفهوم “وطن” با مراتعشان فرق دارد و یکی نیست.” و پژوهشگران برجسته ای دیگر همچون ریچارد کاتم در ناسیونالیسم در ایران. همواره رهبران بختیارها را ستوده و ناسیونالیسم و وطن پرست خوانده است چگونه در باور روشنفکر هموطن ، آنان را واجد درک منافع ملی نمی بیند و اساسا منافع ملی و مملکتی برایشان اهمیتی ندارد؟

” زین رفتن کاهل چه تمنای فتوحی/ تیمور نخواهی شد از این لنگ شدنها”

جناب زیباکلام این مغالطه توضیح مرموز شما، نشان می دهد که نه بر اساس ذهنیت بلکه برپایه مباحثی سطحی نگرانه، شنیداری، یکسویه و فاقد اصالت، آسمان را به ریسمان بافته اید تا شاید خود گویی و خود خندی/ عجب مرد هنرمندی!

چگونه است که پژوهشگران خارجی در مدت زمان کوتاه اقامت خود، به درستی بر وطن دوستی، ازخودگذشتگی و دیگرخواهی، همپذیری و درک عمیق این مردم از منافع ملی، تاکید کرده اند ولی شما به چنین رهیافت خطایی رسیده اید؟ آیا از میزان بالای مشارکت مردم ایذه در انتخابات دوم خرداد ۷۶ آگاهی دارید؟ آیا می دانید که مردم این منطقه در هر تحول و تکانه ملی، پیشروتر از بسیاری از مدعیان روشنفکری کشور بوده و هستند؟

 

۵-در شگفتم شما که در کتاب توهم توطءه و حکایت جولیان ایمبری از فقدان درک درست و تحلیل منطقی مردم محله شیخ هادی و تهران و تاثیر شایع بر حقیقت، شکایت دارید و در سنت و مدرنیته، در تحلیل رخدادهای تاریخی بر داده های منطقی بر عوامل عینی تاکید دارید و کوشش داشته اید تا مانع از تنزل تاریخ، به مقوله ای بی هویت، بیهوده، به دردنخور و کسل کننده شوید چگونه در این سخنان، هیچ توجهی به واقعیت های موجود، رخدادهای تاریخی- اجتماعی و سیاسی و حتی متغیرهای تاثیرگذار نکرده اید و تنها بر مدار و محور شایعه و شنیده، چنین به نظریه پردازی و پدیده سازی پرداخته اید و به همان راهی رفته اید که در دستنوشته های خود، منتقد رهروان آن راه پرخطا بوده اید؟!

شما که به اعتراف خودتان تاکنون به ایذه و باغملک سفر نکرده و شناختی از این مردم نجیب ندارید و حتی نمی دانید حوزه انتخابیه این مردم،، چند نماینده در مجلس دارد چگونه با نگاهی خودحق پندارانه، پیشاپیش مردم را به چنین صفات و ویژگی های ناشایستی متهم کرده اید؟

 

۶- گفته اید که رقابت سنتی مردم ایذه و باغملک و اصرار و الزام آنان بر انتخاب نامزد همشهری خود و مشارکت بالای آن مردم، موجب، افزایش میزان و نرخ مشارکت کلی و مردم تهران شده و زمینه ساز، رد پیش بینی جناب عالی درباره احتمال کاهش مشارکت مردم در انتخابات میشود؟

جناب دکتر زیباکلام بهتر است بدانید با توجه به تمام مختصات و متغیرهای موجود، میزان مشارکت مردم ایذه و باغملک در این دوره همانند دیگر نقاط کشور، بسیار پایین بود اما ای کاش به جای کوشش برای تحمیل سخنان خود به دیگران، برای راست ازمایی سخن خود و عدم تحقیر مردم ایذه و باغملک، به بررسی دقیق و شناخت عمیقتری از مردم این شهرستانها می پرداختید. زیرا که تو چه میدانی این جغرافیا، چه تاریخ شکوهمندی دارد و تو چه میدانی در ابن منطقه از بلندای آسماری تا گردنه( مغول کش) و کوهرنگ و منگشت و تاراز و سفیدکوه و دنا و کارون و دشت چغاخور و … در درازنای تاریخ، چه زنان و مردان بشکوهی زاده و زیسته اند که هرگز در برابر دژخیم و گردنه های زانوبر و هراسناک، سر خم نکردند و فرزندانشان نیز، با پیکری خون چکان و سری سربلند، رو به خورشید فردا، همچنان، امیدوارانه می روند. فرزندانی که خون سرخشان، همواره سرود آزادگی و رستگاری خواهد بود. برای اینکه نشان داده شود چقدر دچار خطای دید در تحلیل خود بوده اید شما را به یک مناظره گفتاری یا نوشتاری در هر جا و به هر شکلی که خودتان صلاح می دانید دعوت می کنم” تا سیه روی شود هر که در او غش باشد”.

جناب دکتر زیباکلام

ای کاش شما که همواره تریبون دارید و از حواریون اصحاب و کانونهای قدرت بوده و هستید به جای توهین و تحقیرمردم ایذه و باغملک، می کوشیدید تا با نقد دولت و نظام، آنان را وادار کنید به گونه ای رفتار کنند که امید را از خاطر این مردم رنج دیده اما سربلند و نستوه نتاراند.ای کاش می دانستید و فرباد مظلومیت این مردم را پژواک می کردید.زیرا طبق بند ج ماده۱۳۷ قانون توسعه سوم که دولت، مکلف شده بود تمام روستاهای بالای۲۰ خانوار را از نعمت آب آشامیدنی سالم، برق.راه.مدرسه و…برخوردار کند هنوز روستاها و مناطق بسیاری در این دو شهرستان، فاقد ابن زیرساختها و حقوق اولیه هستند! این مردم اگر چه با فقر زاده و زیسته اند اما هرگز حقیر نمی شوند و به ارزشها و منافع ملی خود، خیانت نکرده اند.

کاش به جای سخن گفتن در مقام دانای کل و پیشگو و تحقیر و تخفیف مردم ایذه و باغملک می دانستید بر اساس نامه شماره۲۳۴۵۳۹/۱۰۱ مورخ۸۱/۱۲/۱۴ سازمان مدیربت و برنامه ریزی کشور به دولت و در اجرای ماده۸۰ آیین نامه اجرایی ماده۶۰ اصلاح قانون توسعه سوم از میان۹ شهرستان محروم کشور بیش از۵۰٪ آنان در خوزستان واقع شده اند،(ایذه، باغملک، هفتکل، مسجدسلیمان، لالی و اندیکا) و از دولت می پرسیدید که امروز پس از گذشت ۲۱ سال از آن تاریخ، وضعیت ایذه و باغملک چگونه است آیا هنوز شاخص های توسعه این مناطق،با همه شایستگی های مردمش، زیر میانگین کشوری است؟

در پایان با همه ناامیدی، امیدوارم که مانند دیگران نکوشید تا مردم را مرتب، تقسیم بر ۲ کنید و بدانید که مردم ایذه و باغملک، یکی هستند و هرگز انگونه که شما می پندارید و قضاوتی ناصواب داشته اید نبوده و نیستند. شما هم مانند دیگر جریانهای تصمیم ساز و بخشهایی از حاکمیت، به اشتباه می کوشید تا با دوگانه سازی های تصنعی چون ایذه ای- باغملکی، در سطح منطقه ای به نتیجه دلخواه خود رسیده و پوششی برای تحلیل های غیرواقعی آن بیافرینید!.

در پایان به جناب دکتر صادق زیباکلام پیشنهاد می کنیم برای اینکه، نگاه و باورتان نسبت به مردمی که ندیده اید و نمی شناسید اصلاح شود و به جای تحقیر و تخفیف این مردم سربلند و وطن دوست، با واقعیت ها، توانمندی ها و شایستگی های اعجاب برانگیز مردم از نزدیک آگاهی یابید مردمی که در عین بی عدالتی ها و تعمیق روزافزون فقر، بیکاری و گرفتاری ها، اما همواره وطن پرست و آگاه به منافع ملی مانده اند و به عنوان بخشی از مردم ابن سرزمین تاریخ ساز، همواره آماده اند تا جان بر سر آرمانهای ملی و تمامیت ارضی گستره ی مقدس ایران و منافع ملی آن بگذارند. از شما دعوت می کنیم در تعطیلات نوروزی میهمان ما در میان مردم ایذه و باغملک باشید تا از نزدیک با توانایی و استعدادهای بی بدیل جوانان و مهربانی و وطن دوستی زنان و مردان این دیار، آشنا شوید تا ببینبد این مردمان نجیب با تاربخ و پیشینه ای همزاد ایران زمین، با همه محرومیتها و مظلومیتهایشان، بسیار آگاهتر از آن فضای ذهنی هستند که شما برای خود ساخته اید و یا برایتان ساخته اند. پیشاپیش، نوروزتان فرخنده باد و امید که شجاعانه در بستری وحدت انگارانه و با تعاملی آگاهانه، به تحلیل تحولات پرداخته و در عرض اراده اصحاب و کانونهای قدرت سخن بگویید نه اینکه به دنبال تحقیر و تخفیف مردم بگردید

” ترسم از ترکان تیرانداز نیست/ طعنه ی تیرآورانم می کشد”.

بهرام( ماشاالله) براتی

۲۴ اسفند۱۴۰۲/ اهواز

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید